تو دانشگاه دیدمش و عاشقش شدم !
آروم آروم مهر هر دومون تو دل همدیگه نشسته بود
دختر زیبا و فهمیده ایی بود ، همه کار و زندگیم شده بود اون
درس ، دانشگاه ، کار ، حتی همین وبلاگ
هرچی وقت داشتم با اون میگذروندم
بعد از ۲ سال رفتیم خواستگاری
۱۰۰۱ دردسر و حرف و حدیث پیش اومد
هردومون مثل کوه وایسادیم پای هم ..........
فقط یه روز مونده بود به عقد که رفتیم آزمایشگاه
مثل پرستو تو آسمون بودم
ولی وقتی نتیجه آزمایش نشون داد که ..........
اعتیاد
مثل کرم خاکی توی زمین بودم
* هی پسر ٬ اونجا رو باش !
-- کجا ؟
* اه اه اه ٬ تو که اینقدر خنگ نبودی ٬ اون دختره رو می گم ٬ داره گل می فروشه !
-- اوه اوه ٬ این گل فروشه یا جنیفرلوپز ؟
* عجب تیکه ایه ! بریم مخشو بزنیم ؟
>> سلام ٬ میشه یه گل ازم بخرین ؟
-- چنده ؟
>> ۵۰۰ تومن
* همه گل هاتو با هم چند می دی ؟
>> ۳۰۰۰ تومن
-- گل خودت چنده ؟
>> گل خودم ؟ من که از خودم گل ندارم !
* چرا عزیزم ! داری ٬ خوبشم داری ٬ می خوای بدونی چه شکلیه ؟
>> آره
-- بیا سوار شو !
* همه گل هاتو با هم می خرم ٬ هم ۱۰.۰۰۰ تومن هم واسه گل خودت بهت می دم .
>> آخه نمیشه ٬ باید این گل هارو بفروشم .....
* تو بیا سوار شو ! هم همه گل هاتو با هم می خرم دیگه ٬ هم اینکه ۱ ساعت دیگه برمی گردیم .
>> باشه ٬ خب کجا داریم می ریم ؟؟!
...............................
..............................
..............................
ماشین رو زد کنار اتوبان و موبایل رو درآورد و شماره گرفت !
الو ... الو ... حمید ! تورو خدا قطع نکن ، فقط گوش کن ، منو ببخش ! از این حرفی که زدم منظوری نداشتم ، نمیتونم حتی تصور کنم که بدون تو زندگی می کنم ،
الو .... ( قطع تلفن )
اشک تو چشای قشنگ دختر جمع شده بود .
حرکت کرد !
۶۰ ....۸۰....۱۰۰....۱۲۰....۱۴۰... و ....
چشم هاشو بست
۱۶۰ و .....
موبایل دخترک زنگ زد ! ولی کسی نبود که جواب بده !
(پیغام گیر گوشی فعال شد)
--- الو ، سلام نازنینم ، چرا جواب نمیدی ؟
از دستم ناراحتی ؟ می دونم که تند رفتم ، منم نمی تونم بدون تو زندگی کنم !
الو... !
چرا جواب نمیدی ! الو ...
از ساعت ۴ صبح دم در بیمارستان همراه مادر پیرش صف واستاده بود تا نفر اول باشه !
البته باید اینکار رو می کرد ، ناراحتی قلب مادرش رو باید درمان می کرد ...
ساعت ۸ صبح شده بود و صدای داد و بیداد مردم ...
تازه فهمید خیلی ها هم مثل خودش تو صف هستن !
وقتی در باز شد آدم هایی رفتن تو که اصلا تو صف نبودن ، با یه یادداشت و ....
طفلک جایی رو نداشت که مادرش رو ببره ، همون جا خوابید تا فردا دوباره اول صف باشه !
دوشیزه مکرمه
خانم .......
آیا حاضرید به عقد دایم
آقای ....... با مهریه :
--1384 سکه طلا
--14 کیلوگرم شمش طلا به نیت 14 معصوم
-- 7 بار سفرمکه به نیت 7 تَن
-- به مقدار وزن عروس خانم سکه نقره درآورم ؟
عروس :