سلام
-سلام
اسمت چیه ؟
-هپلی
چند سالته ؟
-۲۶
نام مستعار ؟
-هپل
جرمت چیه ؟
-داستانک نویسی
انگیزت چی بود از اینکه داستانک نویس شدی ؟
-رفیق نا باب
چند وقته تو کاره داستانکی ؟
-خیلی وقته ٬ ولی از موقعی که یه پایگاه پیدا کردم ٬ کارم رو گسترش دادم
پایگاه ؟
-آره
پس شریک جرمم داری؟ کیه ؟
-آره ٬ دارم اسمش Blogsky هستش
واسه هم سن و سالات چه توصیه ای داری ؟
-منو ببینن و درس عبرت بگیرن ٬ بچسبین به درس و مشقشون و .....
کجا دنیا اومدی ؟
- یه گوشه ای تو همین دنیای بزرگ ٬ بهش میگن تهران
کی بدنیا آومدی ؟
- ۱۲ ظهر ٬ گشنم شده بود خواستم ناهار بخورم که دعوتم کردن به شیره خشک
نه نه ٬ منظورم چه تاریخی بود !
-آهان ٬ ۲۲ خرداد ۱۳۶۲
کجا زندگی می کتی ؟
-تو خونمون
مثله اینکه منظورمو نمی فهمی !
منظورم این بود که کجای تهران ؟
-اگه منظورتون آدرس خونمونه که کور خوندی ! سوال یعد
رنگ مورد علاقت چیه ؟
-اومدی از من گزارش بگیری یا تست روانشناسی ؟ سبز کمرنگ
هردوش ٬ میخوام با روحیات خلافکارها آشنا بشم
اوقات بیکاری چیکار میکنی ؟
-من اوقات بیکاری ندارم ٬ همیشه سرم شلوغه
یعنی اصلا وقت بیکاری نداری که بذاری برای کتاب خوندن و موزیک گوش دادن ؟
-چرا ٬ همه این کارارو میکنم ولی سر موقع خودش ٬ واسه همینم وقت بیکاری ندارم
اگه کل ثروت دنیا رو بهت میدادن چیکار میکردی ؟
-یه زندان درست میکردم و می رفتم توش قایم میشدم تا کسی از من ندزده ! آحه اینم سواله می پرسی ؟
غذای مورد علاقه ؟
-خوب مسلما از هر ایرانی بپرسی میگه قورمه سبزی ! اینیکی سوالت هم تابلو بود
از چه چیزایی بدت میاد ؟
-خیانت ٬ اعتیاد ٬ دروغ ٬ دزدی ٬ کله پاچه ٬ بنزین کارتی ٬ فقر ٬ بی اعتمادی ٬ فحشا ٬ رفتن سربازی
از چه چیزائی خوشت میاد ؟
-میگم IQ نداری واسه همینه ٬ خوب اونا رو برعکس کن خوشم میاد
سیگار می کشی ؟
-تا دلت بخواد
نوشیدنی ؟
-نواشابه رژیمی
آره جونه خودت
-حالا.... ٬ میخوای همه چیو بزارم کفه دستت بری لوم بدی ؟ عمرا
خب یه خورده از خودت بگو !
-پس اینا که پرسیدی از عمه ام بود ؟
تو چرا اینقدر بی ادبی ؟
- من بی ادب نیستم ٬ خیلی هم با ادبم تا چشت دربیاد ٬ این همه سوال کردی راجع به من نبود مگه ؟
چرا !
-خوب بگو بازم سوال دارم و جواب بده به جای اینکه با کلمات منو خر کنی !
باشه ! درس خوندی یا همینطوری خیابون متر میکنی ؟
- نه خیرم ! درسم تموم شده
آفرین ٬ مجرم تحصیل کرده خیلی جالبه ! چی خوندی ؟ سرقت در ۶۰ ثانیه ؟ تو دانشکده سارقین بالفطره ؟
-نوچ ٬ خیره سرم نرم افزار کامپیوتر ٬ توی دانشکده کامپیوتر
کجا و کدوم دانشگاه ؟
-تهران ٬ یه دانشگاه دولتی ٬ اسمشم نمیبرم چون ازش متنفرم
وقتی داستانک مینویسی چه احساسی داری ؟
- احساس میکنم عینه یه مرغ عشق تو آشمونه آبی با یه خورده بارون ٬ یه خورده هم غبار محلی و در برخی نواحی همراه با بارش برف و در دیگر مناطق آفتابی پرواز میکنم
منو سرکار گذاشتی ؟
-از همون اول که سوال پرسیدی سرکار بودی دیگه ٬ خب آخه آدم حسابی وقتی آدم داره یه داستانک مینویسه چه احساسی میتونه داشته باشه ؟ تو وقتی میخوای بری WC چه احساسی داری ؟
خب ........
- آهان ! دیدی .
بگذریم
خب بگو ببینم چرا انقدر دیر به دیر آپ میکنی ؟
-واسه اینکه باید واسم یه موضوعی پیش بیاد ٬ همینطوری هم که خواب نما میشم بعضی وقتا آپ میکنم ولی اکثرا باید موضوعی پیش بیاد
(منتظر ادامه مصاحبه باشید )
ادامه...
ماشین حسابش رو روشن کرد کرایه خونه + قبض آب و برق و تلفن + قسط ماشین + ..... همین طور که جمع می کرد سرش بیشتر سوت می کشید ! یه نگاه به فیش حقوقش یه نگاه به رقمی که ماشین حساب نشون می داد باید چی کار می کرد ؟
ای بابا... سلام.. توی عمق نوشتت که بری باید بشینم و گریه کنم واسه مردم مملکتم که همین طوری دارن تموم میشن و صداشون هم در نمی یاد..نمیدونم این تقاس چه اشتباهیمونه که داریم پس میدیم اما امیدوارم که به زودی تموم بشه... موفق باشی همسایه کلی خوشحال شدم دیدم آپ کردی..:*
سلام اولین باریه که میام اینجا . با اجازه میخواستم یه کمی نقدش کنم . البته زیاد از نقد سر در نمیارم . ول خوب ... ببین یه جوری تمومش می کردی که بی خیالی رو برسونه . ولی خوب بود . حالا لطفاْْ اگه دوست داشتی بیا طرفای ما نقدمو پس بده . خوش باشی
تا به کی باید رفت از دیاری به دیاری دیگر نتوانم نتوانم جستن هر زمانی عشقی و یاری دیگر کاش ما دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهاری دیگر آه اکنون دیریست فرو ریخته در من آوار ی از ابر گران چو می آمیزم با بوسه تو بر روی ؟ می پندارم میسپارد جان عطری گذران آنچه آلوده است عشق غمناکم به بیم زوال که همه زندگیم میلرزد . چون تو را مینگرم مثل این است که از پنجره تک درختم را سرشار از برگ در تب زرد خزان می نگرم مثل این است که تصویری را روی جریان مغششوش آب روان می نگرم بگذار که فراموش کنم تو چه هستی جز یک لحظه یک لحظه که چشمان مرا می گشاید در برهوت آگاهی بگذر که فراموش کنم دلم را که به نگاه تو آلودست
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ای بابا...
سلام.. توی عمق نوشتت که بری باید بشینم و گریه کنم واسه مردم مملکتم که همین طوری دارن تموم میشن و صداشون هم در نمی یاد..نمیدونم این تقاس چه اشتباهیمونه که داریم پس میدیم اما امیدوارم که به زودی تموم بشه...
موفق باشی همسایه کلی خوشحال شدم دیدم آپ کردی..:*
سلام
اولین باریه که میام اینجا .
با اجازه میخواستم یه کمی نقدش کنم . البته زیاد از نقد سر در نمیارم . ول خوب ...
ببین یه جوری تمومش می کردی که بی خیالی رو برسونه . ولی خوب بود .
حالا لطفاْْ اگه دوست داشتی بیا طرفای ما نقدمو پس بده .
خوش باشی
سلام وبلاگ خوبی داری
اگه وقت کردی یه سر هم به ما بزن
انواع کد های جوا سکریژت دانلود و مطالب دیگه تو وبلاگم موجوده.
تا به کی باید رفت از دیاری به دیاری دیگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمانی عشقی و یاری دیگر کاش ما دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهاری دیگر
آه اکنون دیریست فرو ریخته در من آوار ی از ابر گران چو می آمیزم با بوسه تو بر روی ؟ می پندارم میسپارد جان عطری گذران آنچه آلوده است عشق غمناکم به بیم زوال که همه زندگیم میلرزد . چون تو را مینگرم مثل این است که از پنجره تک درختم را سرشار از برگ در تب زرد خزان می نگرم مثل این است که تصویری را روی جریان مغششوش آب روان می نگرم بگذار که فراموش کنم تو چه هستی جز یک لحظه
یک لحظه که چشمان مرا می گشاید در برهوت
آگاهی بگذر که فراموش کنم دلم را که به نگاه تو آلودست