رویا

۴ تا دیگه مونده
اولیش رو در آورد و آتش زد ، به شعله زرد رنگ خیره شد و ……
شعله از هیبت
آمدن مردی سرفرو داد و خاموش شد .   

مرد : پاشو پاشو ، این مسخره بازی ها مال کارتون هاست !!

دخترک هراسان به مرد خیره شد   

مرد : هرکی از راه می رسه میخواد اینجا بساط گداییش رو راه بندازه
( با حالت پرخاش ) بهت می گم پاشو .

دخترک برخواست و بی رمق دنبال جایی برای دیدن ۳ رویا باقی مانده گشت .