بالاخره مواد فروشه اومد سره قرار
بریم بگیریمش ٬ ایست
(یه پسری در حاله فرار)
ایست ت ت ت ت ٬ پلیس
(کماکان در حال فرار )
ایست ت ت
(صدای تیر هوایی )
(باز هم فرار و ......)
این اخطار بود ٬ برای آخرین بار ٬ وایسا
(صدای یک تیره دیگه )
آخ خ خ خ خ
پلیسی که شلیک کرده بود خوشحال از اینکه تونسته بود پسرکی رو که مواد مخدر پخش میگرد
دسگیر کنه دوان دوان بالاسره مجرم رسید ٬ توی پوست خودش نمی گنجید ٬ حق داشت این
پسره جوان های مردم رو معتاد می کرد
وقتی صورت پسرک رو دید در جا خشکش زد
پسره خودش بود |