- ببین حمید ، اصلا کار مشکلی نیست ، فقط کافیه که دست و دهنش رو ببندیم دیگه اون پیرزن هیچ کاری نمی تونه بکنه ، ما هم با خیال راحت طلا و جواهرات رو برمی داریم ، خیلی پولداره ، زندگی هر دومون عوض می شه !! با سهم خودت می تونی یک خونه نقلی بخری با یه ماشین اونوقت دیگه به مریم هم می رسی ، دیگه خانوادشون هم نمیگن که پول نداری میری سر خونه و زندگیت و بچه هات رو بزرگ می کنی منم با سهم خودم اول یه دست لباس درست حسابی می خرم بعدش میرم خارج دنبال کار و زندگی آخ خدا جون ، یعنی میشه ما به آرزوهامون برسیم ؟!
** دیگه فرصتی براشون نمونده بود ، تا چند ساعت دیگه طناب دار دور گردن هر دو تاشون می افته تمام پیش بینی هاشون خراب از آب در اومد ، دستمالی که دور دهن پیرزن بسته بودن باعث خفگی و مرگش شده بود |