گفت : سلام !گفتم : سلام !معصومانه گفت : می مانی ؟گفتم : تو چطور ؟محکم گفت : همیشه می مانم !گفتم : می مانم . روزها گذشت . روزی عزم رفتن کرد . گفتم : تو که گفته بودی می مانی ؟!گفت : نمی توانم ! قول ماندن به دیگری داده ام .... باید بروم !