-- شماره ۱۴۶ ! (مردی شکسته و رنجور بلند شد ) ** منم ، بله اومدم ! -- این دارو رو باید آزاد تهیه کنی ، نمی تونیم بانرخ بیمه ای بدیم . ** آخه ... ، حالا قیمتش چنده ؟ -- ۱۵۰۰۰ تومان . ( کلی جیب هاشوگشت ، بالاخره به زور جور کرد ، یه برق خوشحالی اومد تو چشم هاش ) ** بفرمائید ! -- اینهم آمپول شما . ** ۱۵۰۰۰ هزار تومن برای ۱ دونه آمپول ؟ خیلی گرونه !! -- اگه نمی خوای پسش بده ؟ (سرش رو انداخت پائین و رفت ) ( موقع تزریق آمپول از شدت درد از هوش رفت ، البته دیگه عادت کرده بود ، آمپول باید تو استخون تزریق میکرد . موقعی که به هوش اومد به فکر عمیقی فرو رفته بود ) ای کاش شهید می شد . ای کاش میتونست خودش رو راحت کنه ! ای کاش هیچوقت جنگ نرفته بود
|