داستانک

داستانک ( داستان کوتاه )

داستانک

داستانک ( داستان کوتاه )

پیرمرد و دریا

 

 همان طور خیره شده بود به دریا
 اصلا پلک نمی زد
 هر روز غروب وقتی از ماهیگیری برمی گشت همین جا می نشست و فکر می کرد
 با خودش حرف میزد !


- آخه چرا ؟
این همون دریاست که من با ماهی هاش شکم مادر و خواهرم رو سیر می کنم
دریایی به این بزرگی و آرومی چرا میون این همه ماهیگیر فقط پدر من رو کشید تو خودش

بیچاره انقدر کارکرده بود که قیافش چند سال از سنش پیرتر شده بود


۱ سال بعد پیرزنی همان جا خیره به دریا شده بود داغ شوهر و فرزند بدجوری ته دلش سنگینی میکرد .

نظرات 19 + ارسال نظر
ح شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:29

من نویسندگی بلد نیستم ولی اسم {پیرزن و دریا} احیانا بهتر نبود؟!!!!
ببخشید فضولی بودا........

دیونه شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 16:23 http://www.divoneroozi.parsiblog.com

سلام هپل
کجایی
چه می کنی
باز هم داستانک
:)
جالب بود اما نظر واقعیم رو بگم ؟
یه کم پس رفت داشتی

نیلو پر یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 http://man-pm.blogfa.com/

سلااااام
منم نویسنده ام (آره جون عمه ی گرامیم) البته خیلی چرت و پرت می نویسم ولی این تنها کاریه که می تونم بکنم
این داستانکتون قشنگ بود ولی ـببخشیداـ یه کوچولو به نظرم تکراری بود اما بقیه ی نوشته هاتون قشنگ بود (جدی می گم)
در کل موفق باشین
خدافظ

نرگس یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 20:13 http://nargesb.blogsky.com

غم انگیزه ...
کامپوترم سوخته !

هستی دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:51

ن دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 http://torshidegan.blogsky.com

سلام. میشه بژرسم چرا این قدر از صفت بیچاره استفاده می کنی؟

یادداشتهای یک زن سی ساله دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:16 http://mehrnoosh1328.blogfa.com

غمگنانه شدیم یک هوا دوست جان !

رویای نیمه تمام... رویا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:34 http://Roya11842.Persianblog.ir

سلام
ممنون به یادم بودی.
وقتی داشتی از هانیه می گفتی..
ته دلم یه جوری شد. یه حس که یاد گذشته خودم افتادم.

رویای نیمه تمام... رویا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 http://Roya11842.Persianblog.ir

داستان غمگینی بود
از دریا به خاطر این چیزاش بدم میاد.
خاطره خوبی ندارم...

یلدا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 http://www.ghoorbagheh.blogsky.com

هپل جون توی همه نوشته هات یه جوری واقعیتای غم انگیزی وجود داره و از همین خوشم می یاد از فیلما و داستانایی که توی نشون دادن اینکه زندگی زیباست اینقدر اغراق می کنن حالم بهم می خوره

:::SaRa::: دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:42 http://voroojak63.persianblog.ir

سلام خوبی ؟ چه خبر ؟ بدو بیا . بدو دیگه . دهههههههههههههههههه بازم که ایستادی !!!!!!!!!!!!!!

بیا بیا بیا
من همین الان الان الان آپ کردم.

بدو بدو منتظرم . [چشمک][گل][بوسه]

mina دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 15:51 http://mina123.blogsky.com

سلام
خوبید؟
داستان غم انگیزی بود ولی اون پسر باید می دونست که دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره... دریا بالاخره یکی یکی ماهیگیرها رو به دل خودش میکشه...
طفلک پیرزن:(
راستی در مورد بازدید پس ندادن من هم... باور کنید من تا حالا میزبان شما نبودم یا اگه بودم مال خیـــــــــــــــــــلی وقت پیش بوده و فراموش کردم پس اگه کوتاهی کردم...کوتاهی منو ببخشید:؛<
ممنون که به دیدنم اومدید...
حالا آشتی؟
شاد و سرفراز باشید.
در پناه حق.

دختر ننه دریا سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:07 http://memull.blogfa.com

تا بوده همین بوده
زندگی / مرگ / انتظار / حسرت / عشق / نفرت

منم آپم
. . . . . . . .*. . . . . . . ** *
. . . . .. . . . . .*** . . * . . *****
. . . . . . . . . . .** . . **. . . . .*
. . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
. . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
. . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
. . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
. . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
. . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
. . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
. . . . . . . . .*********. . . . . *
. . . . . . . . . .******* . ***
*******. . . . . . . . .**
.*******. . . . . . . . *
. ******. . . . . . . . * *
. .***. . *. . . . . . .**
. . . . . . .*. . . . . *
. . . . .****.*. . . .*
. . . *******. .*. .*
. . .*******. . . *.
. . .*****. . . . *
. . .**. . . . . .*
. . .*. . . . . . **.*
. . . . . . . . . **
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . *

ندا سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:04 http://www.farvardins.blogsky.com

سلام فراموش نکردم فرصتام کم شده سر فرصت وبلاگتو می خونم اینطور نمی تونم نظر بدم البته این آخریه رو خوندم کمی به نظرم خام اومد

بیژن کیا سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:30 http://www.mardill.blogfa.com

سلام
داستانک ها رو خوندم و لذت بردم. موفق باشی. اگه خواستی یه سری به من بزن . چند تا داستان اونجاس.

سحر سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 19:38 http://sahar.blogsky.com

سلام همساده:
ممنونم که روز زن را تبریک گفتی. راستی از اسم خودم یا از اسم وبلاگم یا از عکسم فهمیدی که باید به من هم تبریک بگی؟ اصلا کی گفته من زنم، من خودم یه پا مردم. دست‌فرمونم خوب نیست؟ ریاضیاتم قوی نیست؟ کم‌حرف نیستم؟
پس یادت باشه روز مرد (۲۶ تیر) را هم تبریک بگی!

شبنم کیوانیان پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 15:36 http://shkeyvanian.persianblog.ir

سلام همسایه
داستانات خیلی خیلی خیلی قشنگن
اما واقعین
کاش زمان تو همون واقعیت دختر شاه و پریون گیر می کرد

مریم شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:33 http://maryamb1985.blogfa.com/

سلام خوبی؟
چند روز پیش بهم سر زده بودی و لطف کرده بودی نظر داده بودی.
تو هم بلاگه خوبی داری.داستانای جالبی بودن.
خوشحال می شم بهم سر بزنی.منم حتما جواب میدم.
خوش باشی.فعلا

دختر ننه دریا شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:12 http://memull.blogfa.com

دیگه دوستم نداری که نمی یای؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد