داستانک

داستانک ( داستان کوتاه )

داستانک

داستانک ( داستان کوتاه )

نوعی دیگر


زندگی برایم تیره و تار شده بود !
حتی دیگر قادر به تشخیص افرادی که می شناختم نبودم .
درخت ها و گل ها هم دیگر به نظرم زیبا نمی آمدند .
به هر جا نگاه می کردم همه چیز برایم نا مفهوم بود .
سرم مدام گیج میرفت و درد عجیبی در آن می پیچید .
تا اینکه پیش دکتر رفتم و عینکم را عوض کردم

نظرات 9 + ارسال نظر
دنیا یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 21:15 http://donyayeman.blogsky.com

سلام ..
وای نگو ...

ارحام یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 21:57 http://www.man.blogsky.com

خسته نباشید
اگه اهل کامپیوتر هستید یا حداقل یکم هستید به وبلاگ من هم سری بزنید.

هالاو دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 21:43 http://hallowsky1.blogsky.com

من پشیمان نیستم
من به این تسلیم می اندیشم این تسلیم درد آلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپهای قتلگاه خویش بوسیدم
در خیابان های سرد شب
جفت ها پیوسته با تردید
یکدیگر را ترک می گویند
در خیابان های سرد شب
جز خدا حافظ خدا حافظ صدایی نیست

نانسی سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:05 http://nancy1.persianblog.com

سلام هپلیه لپ لپووووووو...خوبی ..... بابا عجب وب لاگه خشملی داری ؟؟؟؟؟ فکرش رو هم نمی کردم این جوری باشی ....... عالیه ......موید باشی

مهرانا چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:11 http://mehrana1382.blogsky.com

سلام خوبی؟ وای من کشته مرده این داستانهای کوچیک توام میشه گفت معماچه های تو . خیلی باحال مینویسی خیلی . موفق باشی و پایدار

سیاوش چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:15

سلام اومدم حالتو بگیرم نوشته تورو خوندم حالم گرفته شد
ولی ندا خانوم نداشتیم

نانسی چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:52 http://nancy1.persianblog.com

شیطونک سلامممممم........ اومدم اما نیومدی هاااااااااا یادت باشههههه

نانسی چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 14:53 http://nancy1.persianblog.com

سلاممممممم.............. بازممممممم من اومد هااااا اما تو نیومدیییی لپ لپوووووووووووووووو

امیر چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 23:47 http://diamound.blogsky.com

سلام نوشتت خیلی حال گیری بود

ههههه بیا پیشه ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد