۴ تا دیگه مونده
اولیش رو در آورد و آتش زد ، به شعله زرد رنگ خیره شد و ……
شعله از هیبت آمدن مردی سرفرو داد و خاموش شد .
مرد : پاشو پاشو ، این مسخره بازی ها مال کارتون هاست !!
دخترک هراسان به مرد خیره شد
مرد : هرکی از راه می رسه میخواد اینجا بساط گداییش رو راه بندازه
( با حالت پرخاش ) بهت می گم پاشو .
دخترک برخواست و بی رمق دنبال جایی برای دیدن ۳ رویا باقی مانده گشت .
بازم خوش به حال دخترک...
بیچاره دختره !!!!!!!!!
چه مرد بدی
موفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق باشی دوست من
سلام دوست عزیز ... نوشته هات خیلی قشنگن ...
خوشحال میشم به منم سر بزنی ... موفق باشی.
سلام
اقا تبادل لینک استاده نظرتو بهم بگه فعلان
خدانگهدار